این ترجمه خلاصه شده .
EXCLUSIVE...Emily Henochowicz Speaks Out: Art Student
Who Lost Her Eye After Being Shot by Israeli Tear Gas Canister in West Bank Protest Discusses Her Life, Her Art, and Why She Plans to Return
امیلی هناویچ یک دانشجوی رشته هنر است که در نیویرک تحصیل می کند . امسال او تصمیم گرفت در قدس در یک کالج شناخته شده برای مدتی تحصیل کند او دارای شهروندی اسراییل [مجعول]است
هفته گذشته رژیم صهیونیستی از پرداخت صورت حساب معالجه او دربیمارستانی در قدس (بخشی از غرامت م.) سر باز زد که مبلغ آن بالغ بر 3700 دلار است. دولت صهیونیستی اعتقاد دارد او به عمد هدف قرار نگرفته است و ادعا دارد او با شرکت در تظاهرات اعتراض آمیز (برای حمله به ناوگان آزادی) خود را در معرض خطر قرار داده است .
گزارشگر : بیا به عقب برگردیم چطور شد که از اسراییل سر در آوردی؟
هناویچ : من مثل بسیاری از دانشجوهای کالج در انتظار برنامه معاوضه دانشجو بین دانشگاهها بودم . من به هیچ دلیل سیاسی به آنجا نرفتم
گزارشگر : چی شد وقتی به آنجا رفتی؟
هناویچ : خب به ما سه هفته فرصت برای آشنایی با آنجا داده شد در این فرصت نمیشد همه چیز درباره شهرک نشین ها و دیوار حائل را خواند و فقط میشد به اطراف سر زد و یه دید زد و من همین کار رو کردم واز ان موقع چشمم [به روی حقیقت] باز شد و من هم قاطی ماجرا شدم
هناویچ : بله ، یه کم پیچیده است . من به چند تظاهرات اعتراض آمیز رفتم مثل نبی صالح ، جاییکه آنها سعی میکردند سهم آب شان را پس بگیرند ، و هر هفته برای اینکه بتوانند به سر چاه شان بروند تظاهرات می کنند . بعد از ان بلعین هست.، که همانطور که میدانید دیوار حائل آنجاست . من مدت زیادی را در شیخ جراح گذراندم ، چون به حرکت بین المللی همبستگی با فلسطینی ها پیوسته ام (ISM) و آنها یک چادر آنجا زده اند و همیشه کسی بیست و چهار ساعته در آنجا هست ، این یک نوع دیده بانی هست ، تا مطمئن شوند که شهرک نشینان هیچ حماقتی را مرتکب نمی شوند و اگر شدند یک شاهد بین المللی آنجا، حداقل برای ضبط واقعه حضور داره.
گزارشگر : شیخ جراح در قدس شرقی است؟
هناویچ: بله
گزارشگر : تو در انجا نقاشی میکشیدی ؟
هناویچ : بله ، وقتی اونجا بودم زیاد نقاشی میکشیدم
گزارشگر : تو یه بلاگ داری به نام پیکسل های تشنه ، چرا پیکسل های تشنه ؟
هناویچ : زیرا آنچه ما رو زنده نگه می داره کامپیوتر رو میکشه ، به این خاطر پیکسل ها همیشه تشنه هستند. ولی این پیکسل ها آب می خوان . اینجوری بگم.
گزارشگر : درباره تکامل تدریجی [اندیشه?] خودت بگو ، تو در شیخ جراح هستی و مسائل رو می بینی
هناویچ :همینطوره
گزارشگر : از اصلیتت بگو . از کجایی؟ پدرت اسراییلی است ؟ پدربزرگت گارد مرزی اسراییل بوده؟ آیا آنها در اردوگاه کار اجباری بوده اند؟
هناویچ : نه آنها در اردوگاه کار اجباری نبوده اند در زمان جنگ جهانی به دنبال جایی بودند که بتوانند در آنجا زندگی کنند و از این کشور به ان کشور پناه میبردند ولی آنرا نمی یافتند. آنها در اصل لهستانی بودند . چیز زیادی نمی دونم . آنها صهیونیست های تندی بودند و سرانجام به اسراییل آمدند. و اینجا ده سال زندگی کردند. و پدر من اینجا زاده شد .
هناویچ : خب در قدم اول برای من خیلی سخت بود به پدرم به والدینم بگویم که به کرانه باختری رفته ام و با فلسطینی ها چای خورده ام. . ولی خب ، البته باید می گفتم . پدرم واکنش نشان داد . مثل یک پدر نگران . ولی یه جوری حس کرد که مورد حمله من واقع شده است ، وقتی در اینباره صحبت کردم ، ولی باهاش کنار آمد.بنابراین...
هناویچ : بله من با حرکت بین المللی همبستگی با فلسطین بودم ، یک تلفن ازشون دریافت کردم که به ناوگان آزادی حمله شده و 21 نفر به قتل رسیده اند یا هر تعدادی که بود . البته اعداد اونروز صحیح نبودن . ولی قرار بود برای اعتراض به این واقعه در رام الله تظاهرات برپا شود و قرار بود پرچم های تمام افرادی را که از کشورهای مختلف در این ناوگان حضور داشتند را با خود حمل کنیم
گزارشگر : منظورت ناوگان امداد رسانی به غزه بود؟
بله ، اشخاصی شبیه به [عوامل حکومت خودگردان ]PA تظاهرات را متوقف کردند و ما در ایست بازرسی قلندیه که بین رام الله و قدس است تجمع کردیم ، و انجا من اینطور تصور کردم که چون اعتراض ما به قتل بود با تظاهرات خشونت آمیز برخورد نخواهد شد. و با این به عنوان یک تظاهرات مطابق با اصول برخورد خواهد شد ولی اشتباه می کردم. از افراد همبستگی با فلسطین فقط چند نفر را دیدم و از اسراییلی های صلح طلب و اکثرا فلسطینی بودند.
گزارشگر : درگیری چطور آغاز شد؟
هناویچ : یه اسراییلی صلح طلب به نام جاناتان پولاک از حصار ایست بازرسی بالا رفت و پرچم فلسطین و ترکیه رو آنجا نصب کرد. انوقت آنها آمدند و پرچم ها رو پایین کشیدند . پلیس مرزی اسراییل اینکارو کرد و چند پسر فلسطینی چند تکه آشغال از روی زمین به آن ست پرت کردند و آنوقت پلیس اسراییل گاز اشک آور شلیک کرد.
[...]
شلیک آنها را ندیدم من سعی کردم جاگیری کنم و از تیر رس فرار کنم ولی فرصت نکردم و چیزی به صورتم خورد و البته هشیاری ام رو از دست ندادم
یه زن فلسطینی به نام نریمان تمیمی به سمت من دوید . او با شجاعت تمام در آنجا حضور داشت و یک کیف کمک های اولیه همراه داشت. او به سمت محل گاز اشک آور دوید (به سمت هناویچ) , و قبل از اینکه زمین بخورم مرا گرفت و روی صورت من گاز استریل گذاشت و مردم را به دور من جمع کرد و من را به بیمارستان بردند .
گزارشگر : به بیمارستان فلسطینی ؟
هناویچ : بله در آنجا معالجه اولیه دریافت کردم بعد با یک آمبولانس فلسطینی به ایست بازرسی برده شدم و سپس آمبولانسم را عوض کردم و با یک آمبولانس اسراییلی به بیمارستان حدثا در قدس منتقل شدم
چون آمبولانس های فلسطینی به داخل اسراییل (فلسطین اشغالی) راه داده نمیشن
گزارشگر : آنوقت پدر شما آمد؟ پدر شما اینجا در آمریکا پزشک است؟ کسی در آنجا از شما بازجویی کرد؟
هناویچ : بله ،البته پدرم آمد . من یک زخمی بودم ، کار خلافی انجام نداده بودم که بخواهند از من بازجویی کنند.
[...]
و من یک هفته آنجا بودم ، و افراد زیادی به دیدنم آمدند و می دانم که نریمان هم اگر میتوانست میامد، ولی فلسطینی ها به فلسطین اشغالی راه داده نمیشوند.
گزارشگر : نریمان ، همان زنی که اول از همه به شما کمک کرد؟
هناویچ : بله ، او واقعا یک قهرمان است ، او از نبی صالح است ، که جزءمنطقه C محسوب می شود ، و اجازه ساخت در این منطقه کم داده می شود . و خانه او جزو خانه هایی است که قرار است تخریب شود (از طرف صهیونیست ها) - و مانند سایر فلسطینی ها ، نظرش در این رابطه خواسته نمی شود. و من آنجا در بیمارستان بودم و آنهمه آدم به دیدن من آمدند و آنهمه مورد محبت شان قرار گرفتم . بعضی مردم شیخ جراح آمدند و یه دسته از دوستانم . فوق العاده بود ، بله .
گزارشگر : رفتار جامعه صهیونیستی و جامعه یهودی اینجا در آمریکا با تو چگونه بود
گزارشگر : امیلی تو یک هنرمندی ، تز دست دادن یک چشم چه تاثیری روی کارت داره؟
هناویچ : نمی دونم ، همیشه میخواسته ام طراحی هایم کامل باشند. همیشه درباره چشم هایم حساسیت خاصی داشته ام و به این خاطر عمل لیزیک انجام ندادم . از ترس اینکه اتفاقی برای چشم هام بیفته . زیرا واقعا یه هنرمند بصری هستم و همیشه اطراف رو نظاره می کنم . ولی به این نتیجه رسیدم که یک چشم کافیه و این در کارم خللی ایجاد نکرده . من عمق [منظره ] رو حالا به طور متفاوتی درک می کنم ...
[...]
هناویچ : قطعا
گزارشگر : و شهروندی اسراییل رو داری ؟
هناویچ : بله دارم ، از من سلب نشده، و قلب من اونجاست . حالا که از لحاظ جسمی برای همه عمر تغییر کرده ام . باید به انجا برگردم . آنجا بخشی از وجود من شده است . و باید بگویم یکی از دلایلی که اینهمه به حمایت از فلسطینی ها علاقمند شده ام این هست که آنها به طرزی باورنکردنی بامحبت هستند و نسبت به من خوش برخورد بودند همچنین نسبت به سایر بین المللی ها ، بسیار مردم خونگرمی هستند. میخواهم عشقم رو به آنها تقدیم کنم . بنابراین ، باید به آنجا برگردم. ________________________________________________________________